امروز خیلی بهتر دیروز
امروز خیلی بهتر دیروز
چقدر زحمت دیروز سخت بود
تو نبودی
بوی تو فریاد زد هستم من تورا نمی دیدم
چهل روز گذشت تازه کم کم فهمیدم تو نبودی من تورا با چشم دلم می دیدم
باورم گفت این همه غم وغصه چرا
من تورا فقط در آینه دل چه بسیارمی دیدم
آه که نیستی ببینی
آینه ب غ ل برای زنده بودنم وسط باغچه گل چه حرف ها که نگفت
کاش با تو به تکرار به دل یک فنجان چای در این ایام بهاری
روی سفره می چیدم ز دور
منوچهر فتیان پور (راد)
+ نوشته شده در چهارشنبه دوم فروردین ۱۴۰۲ ساعت ۷:۵۶ ق.ظ توسط منوچهر فتیان پور
|