امروز خیلی بهتر دیروز

امروز خیلی بهتر دیروز

چقدر زحمت دیروز سخت بود

تو نبودی

بوی تو فریاد زد هستم من تورا نمی دیدم

چهل روز گذشت تازه کم کم فهمیدم تو نبودی من تورا با چشم دلم می دیدم

باورم گفت این همه غم وغصه چرا

من تورا فقط در آینه دل چه بسیارمی دیدم

آه که نیستی ببینی

آینه ب غ ل برای زنده بودنم وسط باغچه گل چه حرف ها که نگفت

کاش با تو به تکرار به دل یک فنجان چای در این ایام بهاری

روی سفره می چیدم ز دور

منوچهر فتیان پور (راد)

باران� بیدار شو

باران بیدار شو

زود بیا

دست گردباد را ول کن

از مسیر

دره و جویبار ها خشک

کن گذر

وقت تنگ است

بیا

با احتیاط

یا به وقت سحر

یا به هنگام غروب

قبل از اینکه

دلت آید به درد

دره و جویبارها را سیراب کن

تاریخ خود شهادت می دهد

ازترس نبود

بمب باران هوایی نیمه شب فعال شد

منوچهر فتیان پور(راد)