از شلمزار آمده ام

از میان جاده ها

روح آرامم

در فکر ثواب

بین هر آسیاب

سرخ و گرد خواهد شد

خیره ام نان

از گلویم به آرامی فرو می رود

در دلم شادی جمع شد

استخوان بندیم شد قوی

با عکس پُشت سوخته دستان

ماندگار مادرم

قرص نانی ظریف

با لقمه های کوچکش

بارها نوش جان من کرده ام

شاید مرا جای نان مادر م

در بانک بازار مفت و مجانی برند

#منوچهر فتیان پور "